جدول جو
جدول جو

معنی سی پر - جستجوی لغت در جدول جو

سی پر
(پُ)
ماه که سی روز تمام است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سی پر
ماه که سی روز تمام است
تصویری از سی پر
تصویر سی پر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آخور کسی پر بودن
تصویر آخور کسی پر بودن
کنایه از بی نیازی او از لحاظ مادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیخ پر
تصویر سیخ پر
جوجۀ مرغ که تازه پر درآورده و پرهایش مانند سیخ راست باشد، خارپر، سوزن پر، سوزن بال
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
بچۀ جانوران پرنده را گویند که هنوز پر ایشان خوب برنیامده باشد و مانند خاری در نظر نماید گویند سیخ پر شده است. (برهان). بچۀ مرغ که ابتدای پرآوردن او باشد. (فرهنگ رشیدی). بچۀ جانوران پرنده که هنوز پرهایش کامل برنیامده و خوب پهن نشده باشد ومانند خار نمودار شوند. (غیاث اللغات) :
سبزه نورسته تو گویی مگر
بچۀ طوطی است که شد سیخ پر.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ شِ یِ پَرْ وَ رِ)
شعبه ای از روانشناسی عمومی است و آن عبارت است از تحقیق و توصیف نفسانیات و آشنا شدن با قوانین آنها از یک طرف و مطالعۀ راههای تربیت و تهذیب آنها از طرف دیگر. (از روانشناسی پرورشی علی اکبر سیاسی). و رجوع به روانشناسی پرورشی مهدی جلالی شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
عیسی پرستنده. پرستندۀ عیسی. که مذهب عیسی دارد. که بر دین عیسی بود. مسیحی. نصرانی. ترسا:
عیسی پرست را گو میخوان زبورو انجیل
کاینجا رها نکردند نه مصحف و نه دفتر.
شرف الدین شفروه.
رجوع به عیسی (ابن مریم) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاسی پرس
تصویر شاسی پرس
فرانسوی رخشبند (قیدعکاسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر پر
تصویر سر پر
تفنگ یا توپی که گلوله یا ساچمه را از سر آن داخل کنند مقابل ته پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه پر
تصویر سه پر
آن چه که دارای سه شعبه باشد سه شاخه: تیر سه پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیخ پر
تصویر سیخ پر
بچه پرنده که هنوز پرش خوب برنیامده و مانند خاری به نظر آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیخ پر
تصویر سیخ پر
((پَ))
بچه پرنده که هنوز پرش خوب برنیامده و مانند خاری به نظر آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توپ کسی پر بودن
تصویر توپ کسی پر بودن
کنایه از خشمگین و شاکی بودن
فرهنگ فارسی معین
تفنگ سرپر، تفنگی که باروت و ساچمه یا گلوله ی آن از بالا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کسلیان قائم شهر، دامنه
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای بلوک کسلیان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
روی خط الراس
فرهنگ گویش مازندرانی
پرهای ریزی که پس از پر کندن مرغ در تنش ماند و آن را شعله ی
فرهنگ گویش مازندرانی
پرت کردن با دست، هل دادن
فرهنگ گویش مازندرانی